کلاس درس




1) رسش,
2) تجربیات محیطی
3) تعاملهای اجتماعی
4) تعادل جویی.

نظریه پیاژه , معطوف به نقش عوامل زیستی در تحول شناختی کودک است . ولی نحوه ی سازگاری و سازماندهی فرایند های هوشی تابع دو عامل محیط وپیشینه ی یادگیری فرد است, اما درمقابل , گرایش به سازماندهی فرایند های هوشی و برقراری سازگاری های ویژه با محیط را به ارث می برد (گینزبورگ و اوپر,  1969, نقل از کدیور 1382). به بیان دیگر, پیاژه به بلوغ زیستی فرد در طول زمان اشاره دارد تا به وراثت در تحول شناختی . با همه ی اهمیتی که پیاژه برای بلوغ زیستی قائل است , توانایی های شناختی کودک , حاصل تعامل او با محیط است. پیاژه به درک چگونگی فعالیت ذهن علاقه مند است و می خواهد بداند که فرد در تقابل با جهان پیرامون خویش چگونه عمل می کند. (کدیور 1382 )


پیاژه ، فرایند های شناختی از بازتابهای اولیه نوزاد تا تفکر انتزاعی را در  چهار مرحله بررسی می کند.

1)دوره حسی و حرکتی                   2) دوره پیش عملیاتی

3) دوره عملیات عینی -                    4) دوره تفکر انتزاعی

به نظر پیاژه رشد شناخت آدمی ، در جریان مراحل بوجود می آید که از نظر کمی و کیفی با یکدیگر متفاوتند . هر یک از مراحل رشد شناختی ، ساخت و عملکرد ویژه خود را دارد و یکی بر دیگری بنا می شود . یعنی هر ساخت در عین حال که به حصول یک مرحله تحقق می بخشد ، نقطه آ غاز مرحله بعدی نیز هست هر کدام از مراحل با نظم مشخص و در زمانی نسبتا معین ظاهر می شود . نظم موجود در پیشرفت مراحل پایدار و ثابت و در همه افراد همانند است ولی هر فرد ضمن پیروی از طرحهای عمومی رشد شناختی ، ویژگی های رشدی خاص خود را دارد . (کدیور 1382 )

 ¯ویژگی های اساسی مراحل رشد از نظر پیاژه

1)مرحله حسی و حرکتی (از تولد تا دو سالگی): کودک تا پایان این مرحله ، قادر به درونی ساختن دنیای خارج در ذهن خود نیست و لذا فعالیت های شناختی او به اعمال حسی و حرکتی محدود می شود. کودک دارای تفکر حسی و حرکتی است یعنی رفتارهای غیر کلامی فاقد نماد پردازی و هوش عملی است مثل هوش خالی از اندیشه حیوان . کودک خود میان بین و (self center ) خود محور است. زیرا نمی تواند، وجود خود را از چیزهای اطراف خود جدا کند. کودک به مفهوم پایداری شی پی می برد و پایداری اشیا یعنی برای او عدم حضور اشیا ، به معنی نبودن آ نها نیست . به عنوان مثال مادر اگر اتاق را ترک کرده است ، به معنی نبودن و حذف همیشگی نیست و امکان بازگشت وجود دارد . همچنین در پایان این مرحله کودک به رابطه علت و معلولی بین پدیده ها پی می برد و خود را فاعل می شناسد . مثلا متوجه می شود ایجاد صدا ، به دلیل کوبیدن اشیا به روی میز توسط خود اوست . 

2)دوره پیش عملیاتی : کودک می تواند اشیا و وقایع را ازحواس و کارهای خود جدا بداند. جهان کودک ، محدود به زمان حال ، نیست (برعکس دوره حسی و حرکتی). بود و نبود حال و گذشته و آینده را در می یابد.

کارکردهای عادی، مثل زبان رشد می یابد. کارکردهای عادی در اصل جانشین کردن چیزی به جای چیز دیگر است .

کودک هنوز توانایی جداکردن علائم از موضوع (واقعیت از علائم) را ندارد.

برای مثال نام هر چیز را بخشی از آن می داند همچنین خواب هایش را واقعیت می پندارد. کودک در این مرحله نیز خود مرکز است ، خود مرکزی کودک در این مرحله به این صورت است که نمی تواند ،خود را در موقعیت دیگران قرار دهد. به عنوان مثال اگر یک تصویر را رو به کودک بگیریم و پشت تصویر که صفحه سفید قرار دارد ، رو به خودمان باشد. اگر از کودک سوال کنیم، چه می بیند آنچه در تصویر می بیند را بیان می کند و اگر از او سوال شود من چه می بینم اظهار می دارد شما هم همین تصویر را می بینید، پس کودک توانایی درک دیدگاه شخص مقابل که صفحه سفید را می بیند . (حدود سنی قبل از 5 سالگی)

کودک در این مرحله (مرحله پیش مفهومی از دوره پیش عملیاتی، 4-2 سالگی) جاندار پندار است، یعنی تصور می کند که و همه پدیده ها جاندارند، به عنوان مثال عروسک خود را جاندار می داند.

کودک در مرحله پیش عملیاتی می تواند مسئله را حل کند اما قادر به توضیح دلایل حل مسئله نیست. در این مرحله بر یکی از جنبه های مشخص امور تاکید می کند و جنبه های دیگر را نادیده می گیرد و استدلال او بازگشت ناپذیراست.برای مثال وقتی از کودکی که نام او علی است می پرسم علی برادر دارد می گوید بله، نام او حسین است. مجددا از او می پرسم آیا حسین برادر دارد ؟ پاسخ میدهد نه، یعنی استدلال او بازگشت پذیر نیست. حسین را برادر خود می داند و از یک جنبه به مسئله می نگرد اما نمی تواند از دیدگاه حسین به صورت بازگشت پذیر استدلال کند .

 3) مرحله عملیات عینی( از هفت تا یازده سالگی ) : در این مرحله کودک ، توانایی انجام اعمال منطقی را دارد ، اما با امور عینی و محسوس نه با امور فرضی و پدیده های انتزاعی . به عنوان مثال ، اگر این مسئله برای کودک طرح شود که : اگر رنگ موی پریسا از زهرا روشن تر است و رنگ موی پریسا از مریم تیره تر است رنگ موی چه کسی از همه تیره تر است ؟ کودک دوره عملیات محسوس بدون دیدن این سه نفر در کنارهم قادر به حل مسئله نخواهد بود اما اگر این سه نفر در کنار یکدیگر و به طور محسوس برای او قابل رویت باشد جواب صحیح خواهد بود.                                  

   در این مرحله ، کودک نیازی به انجام اعمال کوشش و خطا ندارد و می تواند اعمال را پیش بینی کند و نتایج را از پیش حدس بزند . به عنوان مثال ، می تواند آ نسوی ماه را تصور کرده و پاسخ دهد که تفاوتی با قسمت قابل مشاهده ما ندارد

کودک که دراین مرحله به درک مفاهیم بقاء ماده ، عدد ، وزن ، حجم و غیره دست می یابد. منظور از مفهوم بقاء این است که علی رغم ایجاد تغییر در شکل ظاهری یا وضع مکانی یک شیء اگر چیزی به آن اضافه نشود یا چیزی از آن کاسته نشود ، در مقدار واقعی آن تغییری ایجاد نمی شود.                                    

درک مفهوم بقاء از سوی کودک مستم تسلط بر اصول منطقی زیراست.

الف) این همانی :     این اصل مبین آن است که تغییرات ظاهری اشیاء در مقدار واقعی آنها تغییری ایجاد نمی کنند . و کمیت یک شی در اشکال مختلف همان است که در ابتدا بوده ، برای مثال در آزمایش ظروف ، کودکی به مفهوم بقا مایع از ظرف ب به ظرف ج نه چیزی به آن اضافه شده و نه چیزی در آن کم شده است ( علی رغم تفاوت شکل ظاهری هر دو ظرف ) پس مقدار آن تغییری نکرده و مساوی با مایع ظرف الف است .

  ب ) اصل بازگشت پذیری :   اگر شیء تغییر شکل یافته را به حالت قبلی اش برگردانیم ، معلوم می شود که در آن تغییری ایجاد نشده است . برای مثال اگر مایع ظرف ج را به ظرف ب برگردانیم همان مقدار اولیه به دست خواهد آمد .

ج ) اصل جبران :  بنابر این اصل در تغییر شکل اشیاء یک مورد ، مورد دیگر را جبران می کند . برای مثال گرچه ارتفاع مایع درون ظــرف « ج » کمتر از ارتفاع مایع داخل ظرف « الف »است اما به همان نسبت پهنای مایع درون ظرف « ج » بیش از پهنای مایع درون ظرف« الف » است ، بنا بر این با هم برابرند .

کودک به طور معمول در 6 الی 7 سالگی به مفهوم بقاء عدد و طول و مایع دست می یابد و به مفهوم بقا ماده و فاصله در سن 7 الی 8 سالگی

ب )مفاهیم بقای سطح در 9 الی 10 سالگی و بقای حجم بین 11 تا 12 سالگی دست می یابد . کودک در مرحله عملیات محسوس علاوه بر درک مفهوم بقا ، توانایی سلیقه بندی کردن ، ردیف کردن و کار با اعداد را نیز به دست می آورد « سیف 1371 صفحات 181 تا 185 »

4- مرحله تفکر انتزاعی « عملیات صوری از 11 تا 15 سانتی متر » :

در آخرین مرحله رشد ذهنی کودک به تدریج توانایی تفکر بر حسب امور انتزاعی را کسب می کند و بر قوانین منطق صوری و منطق ارسطویی مسلط می شود . اندیشه های فرد علاوه بر اشیاء محسوس ، موارد احتمالی و فرضی را نیز شامل می شود . لذا فرد قادر به فرضیه سازی و استدلال قیاسی می شود . یعنی می تواند به طرح فرضیه بپردازد و بدون نیاز به مراجعه به اشیاء محسوس به وارسی فرضیه خود اقدام کند .

در مرحله قبلی « عملیات محسوس » کودک بر حسب واقعیات عینی و موجود می اندیشد به عنوان مثال ، چون فیل بزرگتر از سگ و سگ بزرگتر از موش است می تواند نتیجه بگیرد که فیل از موش بزرگتر است . اما نمی تواند فرض کند که اگر موش بزرگتر از سگ و سگ بزرگتر از فیل باشد پس موش بزرگتر از فیل است . زیرا تنها بر حسب واقعیات عینی و موجود می اندیشد . اما اندیشه نوجوان « مرحله تفکر انتزاعی » فرضیات و امکانات را نیز شامل می شود . نوجوان با تصور دنیایی بهتر از آنچه هست به انتقاد از وضع موجود می پردازد . کودکان مرحله ی عملیات محسوس واقع گرا و سازگارند . اما نوجوانان مرحله تفکر صوری آرمانگرا و غالباً ناسازگارند .


 مراحل تشکیل ساخت شناختی از نظر پیاژه:

 1) طفولیت: رفتار کودک فقط حسی(لمسی) حرکتی(چنگ زدن) است و تنها از این دو توانایی برای درک محیط استفاده می­کند.

 2) پیش­دبستانی و سال­های نخستین دبستان: کودک از نمادسازی استفاده می­کند. تفکرش پیش منطقی و خودمحورانه است.

 3) سال­های آخر دبستان: کودک عملیات ذهنی را کسب می­کند اما تنها در برابر مسایل عینی و پیش روی خود.

 4) دوره راهنمایی و دبیرستان: عملیات صوری را برای بررسی فرضیه­های ناشناخته و حل مسایل انتزاعی مورد استفاده قرار می­دهد. درباره تفکر فکر می­کند.


یادگیری از دیدگاه پیاژه[3] چیست؟

در روان­شناسی پیاژه بحثی از نظریه یادگیری نمی­شود و باید صادقانه اعتراف کرد که او با نظریه­های یادگیری موافق نیست به ویژه با نظری­های تداعی­گرایی و او یادگرفتن مسیر حرکت موش در ماز را نه تداعی ذهن بلکه این گونه تعبیر می­کند که موش می­آموزد بدون اشتباه از مسیر صحیح عبور کند. در نظریه پیاژه اساس یادگیری بر دادوستد و تأثیر متقابل یا میان کنش فرد با محیط و دوره­ها و مراحل رشد استقرار است. کودک در نتیجه میان کنش یا دادوستد با افراد و شرایط زیستی، خود را با محیط سازگار می­سازد.

فردی که خود را با محیط سازش می­دهد در واقع می­کوشد و می­آموزد چگونه میان امکانات خود و شرایط محیطی تعادل بوجود آورد (پارسا، 1370).



پیشنهادات وتوصیه های تربیتی اگزیستانسیالیست کاملاً بادیدگاه های فلسفی آنان سازگاراست. اگزیستانسیالیسم اساساً به آموزش وپرورش لیبرال علاقمند است.یعنی آزادی انسان ازانزوا وگمنامی ،آزادی اوازابهاماتی که مانع رسیدن ازجستجوی قدرت وموقعیت او می شود.

شایدقبل ازتعیین این هدف کلی برای تعلیم وتربیت ، اگزیستانسیالیسم خواهان آموزش وپرورش "کلیت دانش آموز"باشدنه جنبه ازاو.

اگرچه ممکن است تحت تاثیرقراردادن "کل شخصیت"دانش آموز توسط فیلسوفان یافلسفه های تربیتی دیگرنیزموردتوجه قرارگرفته است اما اگزیستانسیالیست هامفهوم فردگرایانه تری ازاین اصطلاح  رادنبال می کنندکه آن هم شامل آشکارشدن فردیت انسان به عنوان یک کل درموقعیتی که اوبتواند"خویش"رابیابد.

اگزیستانسیالیست ها برخی از این موقعیت راهماننداحساس گناه، دردورنج،ومرگ موردتاکیدقرارداده است زیرا برای فردبیشترازگروه اتفاق می افتد.براساس فلسفه اگزیستانسیالیسم تعلیم وتربیت بایدبتواندانسانی متفکروهوشیارتربیت کندکه اوبتواندنسبت به فردیت خودآگاه گردد.این خودآگاهی باعث می شودتاانسان خود" و"هویت "خودرابه رسمیت بشناسدودرنتیجه اوبه درک صحیحی از"بودن"خودنائل گردد.

فردیت نهفته درخودآگاهی  انسان،درواقع نیروی محرکه ای است،که به واسطه  نشان دادن دورنمای وجودی او ،می تواند احساس هویتی برای فردبه ارمغان آوردکه فردرانسبت به ارزش ها وروابط خود کمک نماید.

تعلیم وتربیت بایدفردرادرتحقق خودبه بهترین وجه یاری رساند.تعلیم وتربیت بایدفردرابه شناسایی انواع وابستگی ها (مانندغم ،ترس ،اضطراب و.) که هستی اوباانها مواجه است یاری کندتافردبتواندقاطعانه وشجاعانه ضمن مواجه باآنهاخویش رابرای ملاقات بامرگ آماده سازد.

ازدیگرسوآنان تعلیم وتربیت برای شادکامی رایک دکترین وعقیده ای خطرناک می دانندزیراهیچ شادی بدون رنج وهیچ دردی بدون وجودشادی دارای معنانیست.

بنابراین اگزیستانسیالیست ها پذیرای تعلیم وتربیتی هستندکه ذهن کودکان رانسبت به "درورنج انسان" اگاه وتوجه آنان را بدبختی ها،تنگدستی ها،مسئولیت زندگی در  دوران بزرگسالی معطوف می سازند.

چون دردیدگاه اگزیستانسیالیسم هرکس منحصربه فردویکتاست بنابراین تعلیم وتربیت باید"یکتایی"آنان رادرنظرداشته وآن راتوسعه بخشد.بنابراین تفاوت های فردی درتعلیم وتربیت بایدمحترم شمرده شود.تعلیم وتربیت بایدکودکان رانسبت به وجودامکانات نامحدودآزادی ومسئولیت برای حمل زندگی آگاه کند.

بطور کلی هدف آموزش وپرورش  ازنظرمکتب اگزیستانسیالیسم ساخت شخصیت،بهینه سازی وآفرینندگی واستعدادهای درونی فردوبالابردن کیفیت زندگی ازطریق دانش وآگاهی وسپس ازطریق انسانی کردن زندگی براساس چشم اندازهای اگزیستانسیالیستی است.


مفهوم مدرسه از نظر پراگماتیسمها

مدرسه جایی است که در آن باید میان گروه ها تفاهم ایجاد نمود ، اختلافات را تقلیل داد . افکار و عقاید گروهی را مبادله کرد و وحدتی را که لازمه ی ادامه ی حیات  جمعی است در شاگردان بوجود آورد . با توجه به همین جهات « جان دیویی » کار اجتماعی مدرسه را در کتاب دموکراسی و تعلیم و تربیت مورد بحث قرار می دهد و در این زمینه سه وظیفه اساسی برای مدرسه تعیین می کند.

 

1 – مدرسه باید جنبه های خوب اجتماعی را در خود منعکس سازد . به عبارت دیگر مدرسه باید جامعه ی تلطیف شده را به شاگردان معرفی کند . درست است که شاگردان خودبخود جنبه های بد جامعه را درک خواهند کرد و باید آنها را آماده برای برخورد به اینگونه جنبه ها نمود مع ذلک حذف جنبه های بد اجتماعی در محیط جمعی مدرسه مخصوصا " در دوره ی دبستان تا حدی منطقی بنظر می رسد.

2 – وظیفه ی مدرسه ساده کردن امور پیچیده اجتماع است . امور پیچیده ی اجتماعی برای شاگردان غیر قابل درک می باشد . بنابراین اولیاء مدرسه باید تا آنجا که امکان دارد جنبه ی پیچیده ی زندگی جمعی را به صورتی ساده تر ارائه دهند . و بتدریج شاگردان را به سازمان های پیچیده ی اجتماعی آشنا سازند.

3 – وظیفه ی سوم مدرسه ایجاد هماهنگی ، تفاهم و صمیمیت میان شاگردان است . بدون تردید افراد جامعه باید در بعضی مسائل وحدت نظر داشته باشند یا لااقل افکار و عقاید یکدیگر را درک کنند ، روی این زمینه مدرسه باید نفوذ عوامل گروهی یا طبقه ای را در رفتار افراد کم کند و همه را با توجه به مهارتهای اجتماعی و مبانی تربیتی متوجه ارزشها و آرمانهای انسانی نماید.

انتقادات و اشکالاتی که می توان بر فلسفه پیشرفت گرایی پراگماتیسم وارد است عبارتند از:
1 – عدم اعتقاد به هدف هستی و در نتیجه عدم تعیین هدف غایی برای تربیت .
2 – ترسیم سیمای ناقص و عمل زده از انسان که وجدان و اخلاق تحت سیطره فرهنگ جامعه است .
3 – تعیین ملاک سودمندی برای حقیقت به جای تطبیق اندیشه با واقعیت بیرونی به عنوان یک ملاک ارزشمند و قابل قبول .
4 – تأکید بیش از حد روی روش حل مسئله که تنها می تواند موجب کسب نوعی خاص از معرفت یعنی تجربی شود .
5 – قابل انتقاد ترین بخش فلسفه عمل گرایی نظریه ارزش شناسی آنها است که همه چیز را نسبی تلقی می کنند
6 – هدف و وسیله را یکی تلقی می کنند .
7 – تأکید آنها بر رشد اما بدون مشخص کردن جهت رشد – تأکید میزان مطلوبی نمی تواند باشد .


اصول آموزش و پرورش از دید دیویی

1- اصل ادامه یا پیوستگی تجربه: اصل ادامه تجربه یعنی اینکه هر تجربه چیزی از تجربیات گذشته اخذ می کند و به نحوی و از طریقی در تجربیات آینده تأثیر می گذارند.

 

2- اصل تأثیر متقابل: همانطور که باید شرایط عینی و خارجی را در نظر گرفت، شرایط درونی فرد نیز عامل مهمی در تجربه هستند. اصل تأثیر متقابل رابطه این دو عامل را مشخص می سازد. تجربه معمولی نتیجه تأثیر متقابل این دو عامل است. این دو عامل با هم یا تأثیر متقابل آنها در یکدیگر موقعیت را تشکیل می دهند.

3- اصل مربوط به کنترل اجتماعی: این حقیقت که هر فردی در جامعه تا حد زیادی تحت کنترل اجتماعی است و اینکه این کنترل به طور محسوس آزادی شخص را محدود نمی سازد قابل انکار نیست. افراد در مراحل مختلف زندگی تحت کنترل اجتماعی هستند.

4- اصل مربوط به آزادی: به نظر دیویی، تنها آزادی، آزادی عقل است. آزادی عقل وقتی تحقق می یابد که فرد بتواند قضایای مختلف را مورد مشاهده و بررسی قرار دهد، هدف های اساسی و با ارزش برای خود انتخاب کند و با استفاده از وسایل مقتضی برای نیل به هدف های خود اقدام کند.

5- اصل مربوط به هدف: یک هدف صحیح ابتدا به صورت یک محرک درونی ظاهر می گردد. ممانعت در اجرای فوری این محرک آن را به صورت تمایل در می آورد؛ ولی نه محرک درونی و نه تمایل هیچ کدام هدف نیستند. هدف به منزله یک نقطه نظر نهایی است، یعنی هدف متضمن پیش بینی نتایجی است که در اجرای محرک درونی ظاهر می شود و پیش بینی نتایج کار عقل و خرد است.


تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

سایت مهندس زمانی 09102191330 | 09102181088 bestechthaar rubiks Joseph Cheryl موسسه تبلیغاتی afgraphics هدف پژوهان تبریز نوشته های بی‌ ملاحظه لوازم يدکي کاترپيلار رسا کلیپ بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد.